سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 






درباره نویسنده
میزگرد توسل (4) - نسل جوان
سخن آشنا
وبلاگی شاد و در عین حال علمی جهت پاسخگویی به سوالات با روشی کاملا جدید
تماس با مدیر نسل جوان


آرشیو وبلاگ
حضرت ختمی مرتبت (ص)
اهل بیت ( علیهم السلام)
مهدویت
احادیث آموزنده
حکایتهای زیبا
نکات مذهبی
سوالات رسیده
انچه باید جوانان بدانند
نوشته های منتخب پارسی بلاگ
میزگردهای منتخب پارسی بلاگ
میزگرد ها
متفرقه
سوالات ازدواج
مقالات
مباحث و سوالات در مورد زنان
حقوق کودک
لطیفه ها
لینک ها
حرف دل
مباحث قرانی
نسل جوان در سایتها و وبلاگهای دیگر
محرم
نماز
آیت الله العظمی بهجت(ره)


لینکهای روزانه
گاهنامه نماز [292]
[آرشیو(1)]


لینک دوستان
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
جلوه های عاشورایی
تکنولوژی کامپیوتر

مسافر عاشق
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
دوزخیان زمین
عاشق دلباخته
امیدزهرا
esperance
شیلو عج الله
گاهنامه نماز
حزب اللهی مدرنیته
14 معصوم
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
آتش عشق
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی
و خدایی که در این نزدیکی است
محمدرضا جاودانی
یا امام زمان (عج)
معلومات عمومی(پرسش و پاسخ )
شور دل
تمنای دل

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
میزگرد توسل (4) - نسل جوان

آمار بازدید
بازدید کل :563212
بازدید امروز : 523
بازدید دیروز39
 RSS 



در کل اینترنت
 در این سایت

به نام خدا
با عرض سلام

ادامه میزگرد توسل
4
امین : آقای سخن از شما بعید است.شما به مانند کسی رفتار می کنید که وقتی با انگشت ماه را به او نشان می دهند به نوک انگشت توجه می کند!!!
من مادبزرگم دار فانی را ودا گفته و این جمله من یک جمله تمثیلی است و منظورم هزاران هزار انسانی است که همچین دیدگاهی دارند.
دوست عزیز اگر به سوالات پاسخ می گویید تا سوالاتم را مطرح کنم ولی اگر فقط پست خودتان را می نویسید و هیچ توجهی به سوال پرسیده شده ندارید این کار بیهوده وقت صرف کردن است.
من بارها در طول این بحث به عنوان اولین سوال این مطلب را ذکر کرده ام:
1)    لزوم استفغاده از وسیله ای چون اولیاء الهی در برآوردن حاجات چیست؟(ما به اهل بیت متوسل می شویم و آنها از خدا می خواهند که خداوند بنده را شفا دهد(عین جمله خودتان در پست 55))لزوم این کار چیست؟
2)با توجه به آیات زیر که دوست بسیار عزیزم آقای احمد برای من فرستاند مشخص می شود که پیغمبر و امام از غیب آگاهی ندارند لذا نمی توانند از باطن توسل کنندگان آگاه باشند.از این رو اگر آیه ای در رد این ادعا دارید بفرمایید.
وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ )سورة الأنعام/59)
و نزد اوست ( یعنی الله تعالی) مخازن غیب کسی جز او از آنها خبر نیست
إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَّاذَا تَکْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ )(سورة لقمان/34)
بی شک الله می داند که قیامت چه وقتی بر پا می شود و اوست که سبب بارش باران شده و به وقت و محل آن آگاه است و می داند بچه ای که در رحم مادر است آیا پسر است یا دختر، آیا فردی صالح خواهد بود و یا بد. و هیچکس نمی داند که فردا بر او چه خواهد گذشت. و هیچکس نمی داند در چه سر زمینی می میرد. براستی که الله بسیار عالم و بسیار داناست
وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ(سورة الأعراف/188)
بگو اگر من از غیب اطلاع داشتم برای خود خیر بیشتری کسب می کردم و به من ضرر و زیانی نمی رسید
قُل لا یَعْلَمُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَیْبَ إِلا اللَّهُ(سورة النمل ( 65.
بگو تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند غیب را نمی دانند، مگر الله
سخن آشنا :
جناب اقای امین شما بگونه ای  حرف می زنید که گویا همه انهایی که معتقد به توسل هستند مانند مادر بزرگ شما فکر می کنند و وقتی ما عنوان می کنیم که اون فکر مادر بزرگتون اشتباه بوده می گید از باب تمثیل گفتم خوب در اون صورت ما هم از باب تمثیل مادر بزرگتان را گفته ایم
دوست عزیز اشکال شما به توسل است و من ان را بوسیله ایات و روایات و کتب خود اهل تسنن ثابت می کنم ایا این روش خروج از بحث است  چرا شما از پاسخ دادن به مستنداتی که در پست قبلی عنوان کردم  سر باز زده  و بحث را به حاشیه می برید
1)چند بار گفته ایم  که ما معتقدیم انسان می تواند هم بطور مستقیم از خدا حاجت خود را بطلبد و هم  با توسل جستن به  اولیاء الله (وابتغوا الیه الوسیله) ( که در واقع التماس دعا از انهاست )  در نتیجه کسی می تواند شیعه باشد اما در عمر خود توسل هم نکند
2)دوست عزیز اگاهی از غیب چه ربطی به  بحث توسل دارد بعد از بحث توسل ان را هم مورد بررسی قرار می دهیم
امین :آقای سخن آشنا بسیار عالی بود من منظورم از پاسخ به سوال همین بود که شما عین دو پست قبلی به طور شفاف به سوالات پاسخ گویید.از این بابت بسیار سپاسگذارم.
1) در پاسخی که به سوال اول من دادید شما  فرمودید می توانید انجام ندهید و می توانید هم انجام دهید.خوب این بدان معناست که این کار یک کار بیهوده است، چون بر اساس دلایل عقلی وقتی شما بی واسطه به هدفی دست می یابید قرار دادن واسطه کاری عبث است. در واقع نفرمودید که چرا باید اصولا توسلی از طریق واسطه ای به نام اولیاء صورت بگیرد.فایده این کار چیست؟ و چون تا اینجای بحث شما هیچ لزومی برای آن نتوانسته اید بیاورید بنده این کار را بیهوده پنداشته و از این رو که هدف مومن نزدیکی به خداست و خداوند نیز حکیم است و کار بیهوده نمی کند لذا تصور قرار دادن واسطه ای به نام اولیاء در نزدیکی و مدد خواستن را باطل می دانم.اگر قرینه ای دارید که خلاف این مدعا باشد را ذکر کنید.
2)در بند دوم نیز استدلالم را ذکر نکرده بودم، چون فکر کردم واضح بود ولی حالا که می فرمایید آگاهی از باطن توسل کنندگان ربطی به توسل ندارد استلال خود را بیان می کنم.
دوست من آیا به نظر شما اگر پیغمبر از باطن کسی که حاجتی را می خواهد آگاه نباشد و هدف او را از طلب حاجت نداند؛ می تواند در حق او دعایی کند؟ اگر او با خواست این حاجت حق کسی را ضایع کرد آیا پیغمبر مورد سرزنش قرار نمی گیرد.چرا اویاء باید در مسئله ای که از آن آگاهی ندارند دخالت کنند؟!! حال فکر کنم متوجه شدید که منظورم چیست.بنابراین این موضوع ارتباط مستقیم با بحث دارد و اگر آیاتی که رد کننده این موضوع باشند وجود دارند لطفا ذکر کنید.
نکته ای که در آخر باید ذکر کنم اینکه فرموده بودید به مستندات من توجهی نداشته اید.اتفاقا من تمامی مطالب شما رو به دقت مطالعه می کنم.
همانطور که شما نیز می دانید در مباحثه بهترین روش استفاده از دلایل عقلانی است.حال اگر تصور می کنید امکان دفاع از این موضوع از لحاظ عقلانی فراهم نیست لطفابفرمایید تا بحث را خاتمه دهیم. در غیر این صورت به سوالاتی که پرسیدم و یک چالش فکری و عقلانی است پاسخ بگویید. چه آنکه نه من و نه شما از شرایط رخدادهای صدر اسلام و روحیات افرادی که پیغمبر با آنها برخورد داشته اند آگاهی نداریم و نیز با توجه به میزان تکامل فکری افراد در آن زمان؛ استناد به آنها برای اثبات یک موضوع ایدئولوژیک اصلال مناسب نیست.
سخن آشنا :
اقا امین  ما در مورد یک مساله  فلسفی بحث نمی کنیم  این یک مساله قرانی است که با عقل سلیم هم هیچ گونه منافاتی ندارد  حتی با کنکاش سخنان بزرگان  اهل تسنن هم می بینیم که انها هم توسل می نموده اند و اگر  عقلا هم شما نتوانستید  در مورد علل این مساله به نتیجه برسید  باید تعبدا صحت ان را قبول کنید
بنده برخی از سخنان بزرگان اهل تسنن را از کتابهای خودشان می اورم 
1) سمهودی از علمای اهل سنت، در فصلی از کتاب خود تحت عنوان توسّل زائر به رسول خدا و شفیع قرار دادن وی به پیشگاه خدا  می‏نویسد: بدان که استغاثه از پیامبر اکرم و جاه و منزلت او را به درگاه خداوند شفیع قرار دادن، کار انبیا و مرسلین و سیره صالحان پیشین بوده است؛ قبل از خلقت آن حضرت و بعد از آن، چه در حال حیات و چه بعد از رحلت، چه در عالم برزخ و چه در عرصه قیامت...
 2)و عمر بن خطاب می‏گوید: پس از اینکه آدم ابوالبشر مرتکب ترک اولی‏ شد، در مقام توبه به پیشگاه خداوند عرضه داشت: یا ربّ أسئلک بحق محمد(صلی الله علیه و اله ) لمّا غفرت لی یعنی، پروردگارا به حق محمد(صلی الله علیه و اله ) از تو می‏خواهم که مرا بیامرزی... . (مستدرک صحیحین، ج 2، ص 615)
3)در کتاب‏ها و مدارک معتبر اهل سنت آمده است: هرگاه قحطی و خشکسالی پیش می‏آمد، عمر از طریق توسل به عباس عموی پیامبر، طلب باران می‏کرد و می‏گفت: هذا واللَّه الوسیلة الی اللَّه و المکان منه ؛به خدا سوگند! عباس وسیله به درگاه الهی و دارای قرب و منزلت نزد او است  و  اللهم! انا نتوسّل الیک بعم نبینا فاسقنا  خدایا! ما به وسیله عموی پیغمبرمان به تو روی می‏آوریم، پس سیرابمان کن اسدالغابة، ج 3، ص 165. و یا می‏گفت: اللهم انّا نستسقیک بعمّ نبیّک و نستشفع الیک بشیبه  شرح نهج‏البلاغه ابن ابی‏الحدید، ج 7، ص 274؛ صحیح بخاری، ج 2، ص 16 و ج 4، ص 209؛ صحیح ابن خزیمه، ج 2، ص 338؛ صحیح ابن جبان، ج 7، ص 11(خدایا! ما به وسیله عموی پیامبرت از تو باران می‏خواهیم و موی سفید او را به درگاه تو شفیع می‏آوریم)
عثمان بن حنیف می‏گوید: روزی در محضر پیامبر اکرم(ص) بودم، حضرت به شخصی که مشکل خود را به ایشان عرضه می‏کرد، شیوه دعا و توسل را چنین تعلیم فرمود: برو وضو بساز و دو رکعت نماز به جا آور و پس از آن خداوند را با این جملات بخوان: اللهم انی اسألک و اتوجه الیک بنبیّک نبی الرحمة یا محمد انی اتوجّه بک الی ربی فی حاجتی لتقضی‏، اللهم شفّعه فی  مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138؛ حاکم نیشابوری، مستدرک صحیحین، ج 1، ص 313؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 441، ح 1385؛ التاج الجامع (صحاح خمسه)، ج 1، ص 286؛ سمهودی، وفاء الوفاء، ج 4، ص 1373؛ سنن ترمذی، ج 5، ص 229، ح 3649. بارخدایا! از تو درخواست می‏کنم و به تو روی می‏آورم به پیامبرت، پیامبر رحمت. ای محمد! من به حق تو به سوی خدایم روی آورده‏ام تا حاجتم برآورده شود. خدایا! پیامبرت را در مورد من شفیع قرار ده
اما سوالات شما
1)  توسل به نظر شما بیهوده است نه خداوند تبارک و تعالی   معلوم است  که نزد خداوند تبارک و تعالی اولیاء الله از مرتبه و مقام خاصی و ویژه ای برخوردارند  و توسل به انها جهت دعا و شفیع نمودن انها باعث می شود که  دعای انسانهایی روسیاه  مانند ما  مورد قبول قرار گیرد  و بعبارت دیگر خداوند به احترام انها دعای ما را هم قبول می نماید
2) خودشان  حاجت  توسل کننده را براورده کنند بلکه  دعا کننده انها را واسطه می نماید  تا خداوند دعای او را مورد قبول  قرار دهد  در نتیجه نیازی به داشتن علم غیب در این مورد نیست   هر چند خداوند  قدرت این مساله را دارد که علم غیب را به برخی از محبوبان درگاهش عنایت فرماید  و عنایت نیز نموده است : در سوره جن، آیه 26و 27 آمده است: (عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول...)  او داناى غیب است و غیب خود را بر هیچ کس آشکار نمى‏سازد، مگر بر آن پیامبرى که از او خشنود باشد ...
امین : دوست عزیز جناب آقای سخن باز هم از توجه شما و ارسال پاسختون تشکر می کنم.
خواهشمندم از روایات و افرادی که از شرایط روحی ، اجتماعی و به خصوص میزان تکامل فکری آنها آگاهی وجود ندارد  یا بسیار بسیار اندک است ، استفاده نکنید. خودتان به خوبی اطلاع دارید که در مباحثه دلایل عقلی بسیار کارا هستند نه استناد به اشخاصی که حداقل می دانیم معصوم نیستند(یک نابینا ، پسران حضرت یعقوب!! ، و ......) .
و اما آنچه شما در صحبت هایتان ذکر کردید.
1)دوست بزرگوارم در قرآن فلسفه وجود آدمی و زندگانی او در این دنیا و آخرت ذکر گردیده است شما چگونه و بر چه اساسی مسائل فلسفی را از مسائل قرآنی جدا می کنید(با استناد به عین جمله خودتان :  ما در مورد یک مساله  فلسفی بحث نمی کنیم  این یک مساله قرانی است).علاوه بر آن خداوند بارها انسان را به تفکر در آیات خود تشویق می کند که لازمه آن استدلال عقلی است.
2)پذیرش تعبدی یک موضوع بسیار با اهمیت را فقط از انسان های جاهل می توان انتظار داشت.(عین جمله خودتان:اگر  عقلا هم شما نتوانستید  در مورد علل این مساله به نتیجه برسید  باید تعبدا صحت ان را قبول کنید ).در ضمن شما از یک استدلال قرآنی که عین سخن حق باشد صحبت نمی کنید که حتی قادر نیستید یک دلیل صریح قرآنی بر لزوم استفاده از اولیاء به عنوان واسطه ای در برآوردن حاجات ذکر کنید.
3)بسیار خوشحالم از اینکه موضوعی که حاضر نبودید آن را به وضوح بیان کنید یعنی لزوم استفاده از اولیاء را به عنوان واسطه را به خوبی و بر اساس نگرشتان ذکر کردید. من منتظر همین بودم.عین جمله خودتان: (توسل به انها جهت دعا و شفیع نمودن انها باعث می شود که  دعای انسانهایی روسیاه  مانند ما  مورد قبول قرار گیرد  و بعبارت دیگر خداوند به احترام انها دعای ما را هم قبول می نماید). انسان از این جهت به درگاه پروردگار نمی رود که به قول شما روسیاه است و تصور می کند که بر اساس احترامی که خداوند برای اولیائش قائل است حاضر است اورا بپذیرد. چه نکته ای باعث می شود که انسان تصور می کند خداوند بر اساس احترامی که برای مخلوقش ، بنده اش، یک انسان،و..... قائل است ؛ به او توجه بیشتری مبذول می کند!!!!  این در اثر نگرش اشتباه انسان به باریتعالی است.
4)  شما اگر در جایی دیدید که من فرض خود را بر استقلال پیغمبر بنا نهاده ام لطفاً عین جمله من را نقل کنید . من فرض خود را تنها بر حضور اولیاء به عنوان واسطه ذکر کرده ام و همیشه نیز گفته ام بر اساس دلایل عقلی وقتی شما بی واسطه به هدفی دست می یابید قرار دادن واسطه کاری عبث است. آیا این موضوع خیلی پیچیده است؟!!! بنابراین تصورات خود را به من نچسبانید.(عین جمله خودتان: دوست عزیز شما مفهوم توسل را درک نکرده اید توسل به این معنا نیست که اولیاء الله خودشان  حاجت  توسل کننده را براورده کنند بلکه  دعا کننده انها را واسطه می نماید  تا خداوند دعای او را مورد قبول  قرار دهد  (.
سخن آشنا :
اقا  امین لطفا به  این  سوال بنده پاسخ دهید تا بحث  را ادامه دهیم
شما توسل رو یک امر غیر اسلامی می دونید یا اینکه فکر می کنید غیر عقلیه ؟
 در صورت اول  مستندات زیادی  مانند ایه قرانی وابتغوا الیه الوسیه و مستندات بسیار زیاد از کتب شیعه و حتی کتب اهل سنت  تایید می کند که توسل یک مساله اسلامی است و  در زمان خود پیامبر هم توسل صورت می گرفته است
اما در صورتی که مستندات را به دلیل اینکه غیر عقلی می دونید رد می کنید ایا  شما می توانید به تمام احکام  دلیل عقلی بیاورید  ایا به صرف اینکه ما دلیل عقلی یک مساله را ندانستیم دلیل بر این می شود که ان مساله دلیل عقلی ندارد

امین : شما زمانی که از رابطه انسان ها با هم صحبت می کنید می توانید از واژه هایی چون توسل صحبت کنید از آن جهت که ممکن است فردی از دیگری رنجیده باشد یا به خاطر موردی از دست وی خشمگین و عصبانی باشد.در این حالات می توان با توسل به شخص سومی (که در نزد فرد مذکور از ارج و قرب بالاتری برخوردار است ) خود را به شخص عصبانی و ناراحت شده نزدیک ساخت. چرا در این موارد با توسل می توان گره گشایی کرد؟
این به دلیل نقص موجود در وجود انسان است.انسان دارای روحی لطیف است که بخشیدن را دوست دارد ولی این حالت زیبا که از روح خدایی وی سرچشمه می گیرد دارای نقص است و در افراد مختلف بسته به درجه تکامبل معنوی متفاوت است. همچنین این حالت زیبا در اثر شرایط گونگونی که در زندگی مادی فرد رخ می دهد تغییر می یابد.(مثل ظلمی که در حقش می شود و.(….
ولی پروردگار بلند مرتبه خود سرچشمه بخشش و عنایت است . وی مبرا از آن است که این چنین مواردی او را تحت تأثیر قرار داده و توجه کمتری به بنده اش ارزانی دارد، آنهم بنده ای که خود به درگاهش روی آورده است.
با توجه به نکاتی که ذکر کردم رابطه انسان با خداوند با رابطه انسان ها با یکدیگر بسیار متفاوت و قابل مقایسه نیست. چگونه می توان در حالی که به هدف خود یعنی باریتعالی بدون واسطه می رسیم ،برای خود یک واسطه ای قرار دهیم؟!!این یک مسئله ساده ذهنی است که برای همه قابل درک است.
و اما آن که می گویید در اسلام همچین چیزی هست یا نه . شما در این مورد تنها به یک آیه قرآنی اشاره فرمودید که هیچگاه وسیله را اولیاء معرفی نکرده و این تأویل شما از آیه است. همانطور که قبلاً هم ذکر کردم به نظر بنده (که البته گفتم آقای الهی قمشه ای نیز به آنم اشاره داشته اند)منظور از وسیله رهنمود ها و دستورات الهی است که توسط اولیائش عرضه می شود نه خود آنها. پذیرفتن این مطلب با توجه به دلایل عقلی که قبل از این ذکر کردم کاملا امکان پذیر است.
و اما جدا از یک آیه قرآنی که به آن استناد می کنید ؛ در بقیه موارد از روایات استفاده می کنید. من به استفاده از روایات در حالی که قرینه قرآنی صریحی بر آن ندارید و مهمتر از همه این که از لحاظ عقلی نیز قابل پذیرش نیست معتقد نیستم. همانطور که در پست های پیشین ذکر کردم شما ممکن است با استفاده از علم رجال بدانید که فلانی کی بوده ، چی کاره بوده ،چه کارایی کرده(تازه این موارد نیز چون توسط تاریخ نویسان ثبت شده و بدون شک تمام تاریخ نگاران تحت تأثیر حکومت و شرایط اجتماعی آن زمان بوده اند؛ آن هم شرایط اجتماعی صدر اسلام؛ نمی تواند منبع معتبر و خالی از غرض ورزی باشد)؛ ولی با این حال نمی توانید از شرایط روحی ، اندیشه ها و نگرش وی اطلاعات مناسبی داشته باشید.لذا تکیه بر روایات در حالی که مسئله از لحاظ عقلی قابل اثبات نیست بسیار ساده لوحانه است.
و اما این که می فرمایید آیا می توانید بر همه احکام دلیل عقلی بیاورید یا نه؟ و اگر دلیل عقلی مسئله ای را ندانستیم  آیا می توانیم بگوییم که دلیل عقلی ندارد؟
دوست گرامی شما نمی توانید برای این مسئله دلیل عقلی بیاورید ولی من از لحاظ عقلی آن را مردود می دانم. بنابراین در مسئله ای که عقلم آن را مردود می داند چگونه می توانم آن را بپذیرم. صحبت شما در حالتی درست است که ما دلیل عقلی در رد مسئله نیز نداشته باشیم . در این حالت نمی توان مسئله را رد کرد
سخن آشنا :
اقا  امین مساله توسل به هیچ وجه مسالهای غیر عقلی نیست  ایا اگر خداوند به احترام اولیاء الله که در نزد وی بسیار عزیزند   به بنده دیگر خود هم با شفاعت انها لطفی نماید  کاری غیر عقلی صورت داده است
اما در مورد ایه خدمتتان عرض کنم که  حداقل اصل وسیله را که ثابت می کند
در مورد روایات هم اگر  از یک نفر روایتی نقل شده باشد شاید بتوان حرف شما را قبول کرد اما روایات بسیار زیادی  از افراد مختلف شیعه و سنی  نقل شده و در کتابهای حدیثی موجود است کجا عقل می گوید  اینهمه روایات رو دروغ بدانیم  ایا این یک نوع بدبینی  افراطی نیست  مگر امکان دارداینهمه ادم جمع بشند و روایاتی رو در جهت اثبات مساله ای جعل نمایند
 امین : دوست عزیز جناب آقای سخن
متأسفانه شما به من گفتید به سوالاتون پاسخ دهم تا بحث را ادامه دهیم.خوب من هم پاسخ دادم.ولی شما هرگز به سوالات من که قبلا  مطرح شد پاسخی ندادید. جواب این پستتان  را هم قبلا داده ام  چون هر چه بگویم تکرار مکررات است و بس!
دوباره می گویم عزیز من ، برادر من ، دوست من لطفاً ضرورت این کار را بر اساس دلایل عقلی اثبات کنید.من قبلا  گفتم ، بر اساس دلایل عقلی وقتی شما بی واسطه به هدفی دست می یابید قرار دادن واسطه کاری عبث است. در واقع نفرمودید که چرا باید اصولا توسلی از طریق واسطه ای به نام اولیاء صورت بگیرد.فایده این کار چیست؟
آقای سخن کاری که شما می گویید چون ضرورتی ندارد و خدا کار بیهوده انجام نمی دهد غیر عقلی است نه خود کار.
لطفاً سعی کنید ضرورت آن را به اثبات برسانید.تأکید می کنم ضرورت آن را !!!فراموش نکنید ضرورت آن را!!!!
سخن آشنا :اقا امین شما به سوال من هنوز بصورت کامل پاسخ نداده اید   پاسخ دقیق به سوالات من مقدمه بحث صحیح است  شما عوض اینکه  به  مطالب بنده پاسخ دهید  به حاشیه رفته اید  سوالات شما محفوظ است  و با به نتیجه رسیدن سوالاتی که بنده مطرح کرده ام پاسخ ان را نیز خود بخود دریافت خواهید نمود .
دوست گرامی  یادتان نرود که داشتن تعبد در احکام  مساله ای است که به حکم عقل به اثبات رسیده است  در نتیجه وقتی که ما می گوییم اگر عقل شخصی قادر به درک حکمت مساله ای نشد باید تعبد داشته باشد یعنی اینکه باید به حکم عقل خود  که همان تعبد است عمل کند
احمد :
الله تعالی به ما یاد می دهد که تمام امور فقط به دست اوست:قال الله تعالى لرسوله الکریم.(وَإِن یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ) (سورة یونس/107)
(و اگر الله تو را به بلا و یا مصیبتی دچار کند، کسی نمی تواند آنرا از تو بر طرف سازد، مگر او . و اگر بخواهد خیری و نعمتی به تو برساند کسی نمی تواند جلوی این نعمت را بگیرد).
هما نطوریکه واضح است این آیه خطاب به سید المرسلین رسول الله صلى الله علیه واله وسلم  می باشد پس اگر رسول الله صلى الله علیه واله وسلم نمی تواند مصیبتی را که بر او نازل شده است از خود دور کند، به همین ترتیب نیز نمی تواند مصیبتی را که بر دیگری نازل شده است از او دور سازد. و اگر رسول الله صلى الله علیه واله وسلم که اشرف الأنبیاء می باشد نتواند چنین کاری انجام دهد، کسانی که دارای مقامی پایین تر از رسول صلى الله علیه واله وستم هستند، نیز توانانی و قدرت آنرا نخواهد داشت که بلایی را از کسی دور کنند و یا نعمتی به او برسانند پس واضح می گردد که اینکار را کسی جز  الله تعالی نمی تواند انجام دهد. و روی آوردن به کسی جز او در اینکار نوعی شریک قرار دادن برای او در اموریست که فقط او توانانی انجام آنرا دارد.
سخن :
اقای  احمد شما گویا اصلا معنی توسل را نمی دانید لطف کنید بحث را بصورت کامل مطالعه بفرمایید
اگر همانگونه که گفته اید توسل نوعی شرک است در ان صورت  ایا بزرگان اهل سنت که در قبلا  به  توسل انها  با استناد به کتب اهل سنت استناد کرده ام  مشرک بوده اند ؟؟  یا شما پا را از بزرگان خود هم جلوتر گذاشته و احکام جدیدی صادر می کنید

احمد : جناب اشنا  تعجب این است که شما به آیات قرآن که توجهی ندارید ولی به یک خبرمجهول و لو اینکه صحیح نباشد چنگ میزنید با اینکه محکمات قرآن صریح است که مرجع رفع اختلاف قرآن است نه خبر. در مورد توسل من معنی توسل را میدانم ولی متاسفم که شما معنى قران کریم را نمیدونید اما در مورد بزرگان اهل سنت انان واقعا مومنان بودند ولی روایات را که شما فرمودیداول اینکه  مخالف قران است دوم مجهول وضعیف می باشد وانان ازاین خرافات برئى هستند و حدیث را که در آن آمده است هنگامیکه آدم علیه السلام در بهشت دچار خطا شد دعا کرد و گفت: ای الله از تو می خواهم که به حق محمد مرا ببخشی.... حدیثی که به آن استدلال کرده اید موضوع می باشد و حدیث موضوع یعنی حدیثی که ساختگی و دروغ باشد. پس این حدیث را هرگز رسول الله صلی الله علیه وسلم نگفته است. بلکه کسانی آن را ساخته و به دروغ آن را به رسول الله صلی الله علیه وسلم نسبت داده اند.و این خبر را ابن جوزی که استاد فن حدیث شناسی است از مجعولات شمرده و از خبرهایی است که فقط حسین الأشقر روایت نموده و او راوی احادیث مجعولات است. و او روایت نموده از عمرو بن ثابت و او ثقه نیست و ایمن در نقل نیز نمی باشد حتی قرآن نیز دروغ بودن این حدیث را ثابت می کند. چونکه در قرآن مجید آمده است هنگامیکه آدم علیه السلام دچار خطا شد خدای تعالی در قرآن کلماتی را که آدم از پروردگارش تعلیم گرفته بیان نموده، در سوره ی اعراف آیه ی 23 که آدم و همسر او گفتند: (قَالا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ) یعنی: ((خدایا پروردگار ما به خود ستم کردیم و اگر نیامرزی ما را و ما را رحم نکنی البته از زیانکارانیم)) و چون این کلمات را گفتند خدا ایشان را آمرزید و معنی این کلمات توبه میباشد و معلوم است که هر فاسق و فاجری هرگاه توبه کند خدا توبه ی او را میپذیرد چه برسد به آدم که برگزیده ی الهی است و دیگر احتیاج به چیز دیگر ندارد
سخن :اقای حجازی یک حدیث نبوده من چند تا حدیث ارائه نموده ام  ما   که نفهمیدیم شما مطالب کتابهای خودتون رو قبول دارید یا نه  ما که  اونها رو ضعیف می دونیم   و   بنده این مدارک رو اوردم که بدونید که  بزرگان شما هم  معتقد به توسل بوده اند  و در کتابهای  ضعیف و مجعول  برادران اهل تسنن هم نتونستند که این مساله رو انکار کنند  در ضمن قران هم به توسل صحه می گذارد  وابتغوا الیه الوسیله  در ضمن اگر اسناد دیگری هم از کتب اهل سنت  در مورد توسل می خواهید بفرمایید تا خدمتتان ارائه کنم

(ادامه دارد )
یا حق

 



نویسنده » سخن آشنا » ساعت 12:17 عصر روز شنبه 86 اسفند 11